روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حكم-كه هر دو از شاگردان امام جعفر صادق عليه السلام هستند،پرسيد:آيا خداوند متعال حكيم و به همه امور و مسائل دانا است؟
پاسخ داد: آرى ، او حكيم ترين و داناترين حكيمان و عالمان است.
پرسيد:
آيه قرآن فانكحوا ماطاب لكم من النّساء مثنى و ثلاث و رباع فإن خفتم...(8) كه مى فرمايد:آنچه از زنان مورد علاقه شما قرار گيرد مى توانيد تا چهار زن ازدواج نمائيد و اگر نتوانستيد بين آن ها عدالت نمائيد،به يک نفر اكتفا كنيد،آيا ضرورى و حتمى است ؟
هشام گفت:بلى،سپس پرسيد:پس اين آيه قرآن ولن تستطيعوا اءن تعدلوا بين النّساء...(9) كه مى فرمايد: هرگز نخواهيد توانست بين زنان به عدالت رفتار نمائيد، آيا با آيه قبل منافات ندارد؟
اگر خداوند،حكيم است؛ پس چرا دو سخن مخالف و ضدّ يكديگر در يک موضوع ايراد مى نمايد؟
هشام از دادن پاسخ صحيح ساكت ماند؛و سريع به سمت منزل امام صادق عليه السلام حركت نمود و چون به مدينه رسيد و بر آن حضرت وارد گرديد،امام عليه السلام فرمود:چه عجب،الان كه موقع حجّ نيست،چطور اين جا آمده اى ؟!
هشام گفت:به جهت يک مشكل علمى كه ابن ابى العوجاء ازمن سؤ ال نمود و نتوانستم جواب آن را بگويم،به حضور شما آمدم؛و سپس داستان را به طور مشروح براى حضرت تعريف كرد.
حضرت فرمود:در رابطه با آيه اوّل،مقصود مصارف و مخارج زن مى باشد يعنى اگر امكانات مالى برايتان فراهم بودو مايل بوديد،میتوانيد تا چهار زن را ازدواج نمائيد؛وگرنه بيش از يكى حقّ نداريد.
و امّا نسبت به دوّمين آيه قرآن،مقصود علاقه و محبّت است،كه امكان ندارد مردى نسبت به تمام همسران خود يک نوع ابراز علاقه و محبّت داشته باشد.
بنابراين در اين جهت،رعايت عدالت امكان ندارد،برخلاف آيه اوّل كه امكان عدالت هست و میتوان براى هر كدام يك نوع لباس،منزل،خوراک و...تهيّه و در اختيار آن ها قرار داد.
بعد از آن هشام از حضرت صادق عليه السلام خداحافظى كرد و چون نزد ابن ابى العوجاء آمد و جواب حضرت را بازگو نمود،ابن ابى العوجاء گفت:به خدا قسم ! اين جواب از خودت نمى باشد.
اعيان الشّيعة : ج 1، ص 662
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 770
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1